1
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
2
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
چکیده
روش عارفان در بیانِ اندیشههای عرفانی و مفاهیم سیروسلوک بیشتر مبتنیبر نقل حکایتهایی از گذشتگان است که گهگاه متناسب با موضوع، تغییراتی در اصل آنها ایجاد میکنند تا معنی مورد نظر خود را با آن بیان کنند. بنابراین در روششناسی تأویلِ عارفان از داستانها، توجّه به نوعِ تغییری که آنها در روایتِ اصلیِ حادثهها ایجاد میکنند، اهمیّت بسزایی دارد. مهمترین تغییری که آنها در داستانها ایجاد میکنند، «جابهجایی و تغییر علّت اولیّه»ای است که باعث ایجاد حادثه و شکلگیری داستان شدهاست. این تغییر علّت، خود باعث تغییرات اساسی در دیگر اجزا و عناصر داستان و دگرگونی ساختار کلّی آن میشود و بافت و زمینهای که در داستان به وجود میآورد کاملاً با بافت و زمینۀ قبلی آن متفاوت میگردد. در این نوشتار، نخست به اهمیّتِ «علّت» و نقش آن در نوع و چگونگی عناصر داستان اشاره میکنیم، سپس به ذکر چند نمونه از برداشتهای عرفانی عارفان از داستانها که با تغییر علّت اصلی آنها، تغییرات دیگری نیز در درون روایت به وجود آمدهاست، میپردازیم.