در زبان فارسی تناوبِ «آغازی/سببی» هم بهصورت واژگانی وجود دارد و هم اشتقاقی، و تناوب «معلوم/ مجهول» صرفاً اشقاقی (نحوی) است. در این مقاله با ارائۀ ملاکهایی نشان دادهایم که تقریباً همواره راهی برای تمیز آنها وجود دارد. این ملاکها عبارتاند از: 1- جملههای مجهول را به دلیل کنشگر مستتر نمیتوان با قید «خودبهخود» به کار برد، اما جملههای آغازی با این قید بهکار میروند؛ 2- جملههای مجهول را بخاطر وجود کنشگر میتوان با قید «عمداً» بهکار برد، اما جملههای آغازی با این قید بهکار نمیروند؛ 3- گاه ساختهای آغازی را میتوان با عبارت کنادیِ «توسط...» یا قید «عمداً» بهکاربرد. افعال آغازی گرچه فاقد کنشگرند، گاه دارای مؤلفۀ معناییِ مستترِ سبب نیز هستند. در چنین شرایطی اگر با تغییر فاعل، همچنان بتوان از گروه حرفاضافهای «توسط...» یا قید «عمداً» استفاده کرد، آن جمله، مجهول است؛ 4- اگر بتوان «شدن» را بدون تغییر معنای جمله، مبدل به «بودن/ استن» کرد، آن جمله قطعاً مجهول نیست بلکه آغازی است، و اگر نتوان چنین تغییری را صورت داد، آن جمله قطعاً مجهول است.