دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
بررسی تکنیکهای روایی در رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری
7
25
FA
کاووس
حسن لی
hasanli_adab@yahoo.com
زیبا
قلاوندی
ziba.ghalavandi@gmail.com
در داستاننویسی مدرن بسیاری از شیوههای سنتی روایت از میان رفته و معمولاً صناعت داستان بیشتر از محتوای آن در کانون توجه قرار گرفته است. رمان کوتاه شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری یکی از نخستین داستانهای ایرانی است که در آن به «فرم» داستان و شیوههای روایت بیش از هر چیز دیگر تکیه شده است. از نکتههای مهم این رمان، چرخشهای بهجا و بهموقع زاویة دید است. بررسی و تحلیل زاویۀ دید و شیوههای روایی با دیدگاههای متفاوت از بحثهای جدید نقد ادبی است که امروزه به عنوان شاخهای مستقل و مهم در مباحث داستاننویسی به آن توجه میشود. گلشیری در این رمان از تکنیکهای تکگویی درونی مستقیم روشن و تکگویی درونی غیرمستقیم بهشایستگی استفاده کرده و جریان داستان را پیش برده است. این اثر از نظر روایت، رمانی منسجم و ساختمند است که همۀ بخشهای آن به طور منظم و منطقی در جای خود قرار گرفتهاند. روایت در این رمان به شیوۀ رمانهای جریان سیال ذهن است اما اغتشاش آنگونه از رمانها ندارد.
شازده احتجاب,رمان,راوی,زاویة دید,گلشیری
https://adab.guilan.ac.ir/article_334.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_334_5a9713cac6868ef57d9f689aa88fd160.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
بررسی مقایسهای عنصر نور در مثنوی با مهمترین آثار عرفانی ادب فارسی
79
99
FA
محمدکاظم
یوسفپور
yusofpur@yahoo.com
اختیار
بخشی
ekbakhshi@yahoo.com
این مقاله بر آن است که جلوههای گوناگون معرفتشناختی و هستیشناختی عنصر نور را در مثنوی بررسی و آن را با آثار عرفانی مهم فارسی مقایسه کند. نتیجۀ کار نشان میدهد که مولوی بیشتر به جنبههای معرفتشناختی عنصر نور با تکیه بر قرآن و شریعت پرداخته است و تلقّی او از عنصر نور و توابع آن، هم با تلقّی اصطلاحی صوفیانی مثل علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری و هم با تلقّی هستیشناختی و معرفتشناختی ویژۀ امثال عینالقضات همدانی و احمد غزّالی و نیز نظام اندیشهای ساختارمند و منسجم تأویلی ابن عربی و پیروانش تفاوت دارد. مولوی هرچند به ویژگیها و ارزشهای معرفتشناختی عنصر نور از جنبههای مختلف اشاره دارد، اما از دید هستیشناختی از چهارچوب قرآن و حدیث پا را فراتر نمینهد.
نور,عرفان,مثنوی,وحدت وجود,تجلی
https://adab.guilan.ac.ir/article_338.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_338_2aa189ddfb2e59083795ef65b0058d5b.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
نقد روایتشناسانۀ مجموعۀ «ساعت پنج برای مردن دیر است» بر اساس نظریۀ ژرار ژنت
27
49
FA
قدرتالله
طاهری
ghodrat66@yahoo.com
لیلاسادات
پیغمبرزاده
این پژوهش به تحلیل ساختاری داستانهای کوتاه امیرحسن چهلتن با تأکید بر نظریۀ ژرار ژنت، نظریهپرداز فرانسوی میپردازد. ژنت با کتاب گفتمان روایی خود، نقش بسزایی در شناخت روایت داشت. تلاش او در زمینۀ تعریف داستان و بررسی انتقادی پیرامون مقولۀ نظرگاه، نقطۀ آغازین بررسیهای بعدی در زمینۀ بوطیقای داستان بود. او متأثر از شکلگرایان روس، قصه را یکی از جنبههای روایت میدانست و آن را ترتیب واقعی روایت ارزیابی میکرد؛ در نتیجه توانست از تمامی روابطی که ممکن است بین توالی زمانی رخدادها و ترتیب روایت پیش آید تحلیلی دقیق ارائه دهد. نتیجۀ بررسی ساختاری آثار امیرحسن چهلتن نشان میدهد زمان به عنوان یکی از عناصر اصلی روایت، بیشتر مورد توجه نویسنده قرار میگیرد، به گونهای که به کمک آن و بر اساس تغییراتی که در نظم خطی آن ایجاد میکند، پیرنگ و شکل مطلوب و پیچیدۀ داستانی خود را بنا میسازد. نویسنده با در نظر داشتن قوانینی مانند رعایت اصل معناداری و علیت کنشها، در ترتیب نقل وقایع و کنشهای داستان دست به گزینش و انتخاب میزند و به این صورت زمانمندی خاص جهان داستانش را ایجاد میکند.
نقدادبی,ساختارگرایی,روایتشناسی,ژرار ژنت,امیرحسن
https://adab.guilan.ac.ir/article_335.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_335_99f25ea11b8f419bdb4c73ae0825cf5e.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
روش پایانبندی در شعر قیصر امینپور
101
123
FA
مهدی
نیکمنش
nikmanesh44@yahoo.com
فاطمه
مقیمی
moghimi2006@gmail.com
توجه به کلام پایانی در شعر از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است. این توجه در سرودههای کلاسیک به صورت حُسن مقطع و ردّ المطلع، و در شعر نو به شکل شیوهای که نیما آن را «برگردان» نامیده است، به چشم میخورد. پس از نیما توجه به پایان اشعار از حدّ کاربرد شیوۀ برگردان شعری فراتر رفته و در مسیر تکاملی شعر جای خود را به آنچه در دورۀ اخیر «پایانبنـدی» (Ending) میگویند، داده است. بسامد و تنوع شیوههای پایانبندی، شعر قیصر امینپور را از زیبایی و قدرت تأثیـر دوچندانی برخوردار کرده است. این توجه به «پایانبنـدی» و نوآوری در این شیوه به اندازهای است که میتوان وی را در پردازش پایانی شعر، شاعری خلّاق و صاحبسبک خواند. در این پژوهش، با نگاهی کوتاه به سیر توجه به پایانۀ اشعار و ضمن بیان کارکرد شگفت این شیوه، شگردها و نوآوریهای قیصر در پایانبندی اشعارش دستهبندی و بررسی شده است.
حُسن مقطع,ردّالمطلع,برگردان,پایانبندی,قیصر امینپور
https://adab.guilan.ac.ir/article_339.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_339_022658633475223e534e8180a0e02028.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
بررسی سبکی رمان «چراغها را من خاموش میکنم» با رویکرد فرانقش میانفردی نظریّۀ نقشگرایی
51
77
FA
محمّدرضا
پهلواننژاد
rezapahlavan5@yahoo.com
فائزه
وزیرنژاد
زبانشناسی نقشگرا یکی از سه نگرش اصلی زبانشناسی نظری است که در آن نقش و معنا توأمان در نظر گرفته میشود. از گرایشهای مختلف این نظریّه، نقشگرایی هلیدی را برگزیدهایم. در این نظریّه با سه نوع معنا روبهروییم: فرانقش تجربی، فرانقش میانفردی و فرانقش متنی. در این مقاله برآنیم تا رمان چراغها را من خاموش میکنم اثر زویا پیرزاد را با توجّه به فرانقش میانفردی (Interpersonal Metafunction) از نظریّۀ نقشگرای هلیدی بررسی کنیم. ابتدا به تبیین مبانی تئوری نظریّه پرداخته و سپس آن را بر روی متن مورد نظر پیاده کردهایم. بعد از تطبیق دادهها با مبانی نظری و نمایش آن به صورت نمودارهای آماری این نتایج حاصل شده است که بیشترین زمان به کار رفته در رمان مذکور، زمان گذشته است و برای زمان آینده کاربردی دیده نشد. همچنین وجه خبری از سایر وجهها بیشتر بهکار رفته است که گویای سبک روایی رمان میباشد. در انواع ادات نیز ادات کلامی بیشترین و ادات کیفی کمترین کاربرد را دارند.
نقشگرایی هلیدی,فرانقش میانفردی,زویا پیرزاد,رمان,زبانشناسی
https://adab.guilan.ac.ir/article_336.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_336_d296b872ba6079ee54ee7849db7bc31d.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
مؤلفههای زمان و مکان روایی در قصص قرآنی
125
141
FA
زی
با
ابوالفضل
حُری
horri2004tr@yahoo.com
این مقاله زمان و مکان روایی را در قصص قرآنی بررسی میکند. ابتدا به عنصر زمان روایی از دیدگاه ژنت اشاره میشود و بر این اساس رابطۀ میان زمان داستان و زمان متن، مفاهیم «نظم»، «تداوم» و«بسامد» را با ذکر نمونههایی از قصص قرآنی تبیین میکنیم. سپس به سنخشناسی، شاخصهای متنی و کارکردهای مکان روایی با اشاره به سورۀ یوسف (از میان سایر قصص) میپردازیم. میتوان گفت که تحلیل زمان و مکان روایی در قصص قرآنی اولاً، به بسط و گسترش پیرنگ قصص، ثانیاً، شخصیتپردازی و در نهایت، تفسیر و درک سورهها کمک میکند
قصص قرآنی,روایت,زمان و مکان,نظم,تداوم
https://adab.guilan.ac.ir/article_340.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_340_e14523f5cd6a33f418c104114fe91c68.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
گونهشناسی بومیسرودهای ایران
143
170
FA
حسن
ذوالفقاری
zolfagari_hasan@yahoo.com
لیلا
احمدی
kamarposhti62@yahoo.com
بومیسرود به اشعاری گفته میشودکه شاعران محلّی با استفاده از فرهنگ، وازگان و درونمایههایبومی منطقۀ خود آن را میسرایند. این ترانهها در ادبیات شفاهی اهمیّت ویژهای دارند؛ زیرا ما را با مفاهیم و اندیشههای متعالی آنان آشنا می سازند.
بومیسرودها در حوزۀجغرافیای فرهنگی ایران بزرگ تنوع و گوناگونی فراوانی دارند. امیری، تبری، طالبا، نجما، کتولی، حقانی، سوتخوانی ، شرفشاهی، چهاردانه، کیلالی و لاکو؛واسونک، شربه، شروه، حاجیانی، فایزخوانی، شنبهای، کلهفریاد، دوبیتی، چهاربیتی، سرحدی، سرصوت، فریاد، نوا، فراقی، عاشقانه، شعردلبر، شعرجاهلی، حقیقی، سهخشتی، گورانی، بیت، نوول، فهلویات، هوره، حیران، لاوک و چهار لنگی، بایاتی، عاشیقی، آغی، باغلاما، قوشما، لایلالار، جیغالی، سالاما، الفلام، قایتارما، دیل ودؤئمز، لیکو، شیر، زهیرک، کردی و سیتک، تنها بخشی از بومیسرودها هستند که ضروری است تا پیش از نابودی آنها شناخته و گونهشناسی شوند.
در این مقاله پس از تبیین، پیشینه و تعریف بومیسرود، تاریخچه، ارزشها و ویژگیهای آن ارائه میشود، سپس بومیسرودهای برجستۀمناطق مختلف ایران از نظر حوزۀ جغرافیایی، وجه تسمیه، قالب، زیباییشناسی، محتوا و درونمایه بررسی و طبقهبندی میشوند.
ادبیات شفاهی,بومیسرود,فولکلور,درونمایه,وزن هجایی
https://adab.guilan.ac.ir/article_341.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_341_4a0fc4521ce7434d9be8466ed1a7f6e4.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
تحلیل سه قطره خون با رویکردِ جامعهشناسی ساختگرا
171
188
FA
علی
تسلیمی
bardiya_ghazvin@yahoo.com
زی
با
جامعهشناسی ساختگرا یکی از رویکردهای اساسی نقد ادبی معاصر است. جامعهشناسان ساختگرا چون گلدمن آلتوسر و ماشری گاه متون سمبولیستی و سوررئالیستی را مورد بررسی قرار میدهند. داستان سه قطره خون صادق هدایت دارای ظرفیتهایی است که میتواند قرائتهای متفاوتی داشته باشد. معمولاً داستان سه قطره خون را از دیدگاه روانشناختی تحلیل کردهاند، اما این مقاله داستان حاضر را با رویکرد ادبی متفاوت، یعنی بر اساس نظریات جامعهشناسان ساختگرا بررسی میکند. بررسی نموده است. جامعهشناسان ساختگرا، بازتاب ایدئولوژی و ساختارها و صورتبندیهای اجتماعی را در متن جستجو میکنند و آنگاه توانایی نویسندگان و فردیت آنها را در تحولات اجتماعی نشان میدهند. داستان سه قطره خون واقعیات اجتماعی زمان خود را بازتاب میدهد و ناتوانی شخصیتهای آن را در زیر سیطرۀ ایدئولوژی آشکار میسازد
سه قطره خون,صادق هدایت,جامعهشناسی ساختگرا,ایدئولوژی
https://adab.guilan.ac.ir/article_342.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_342_042aa58ac8e5f2e63392ce2b9d6a4466.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
بررسی شعر هوشنگ چالنگی و تأثیر آن بر جریانهای شعری دهههای 50 تا 70
189
206
FA
منوچهر
تشکری
dr_tashakori@yahoo.com
پروین
گلیزاده
p.golizadeh@yahoo.com
دهۀ چهل شمسی یکی از درخشانترین مقاطع شعر معاصر فارسی است. در این دهه، جریانها و موج های زیادی مانند موج نو، شعر دیگر و شعر حجم از دل شعر نیمایی سر برآوردند. هوشنگ چالنگی از جمله شاعرانی بود که در این دهه به شعر بیوزن موج نو گرایش پیدا کرد و به همراه چند شاعر، گروه «شعر دیگر» را تشکیل دادند که بعدها هستۀ نخستین «شعر حجم» شدند. آموختهها و آموزههای شعری چالنگی در دهۀ پنجاه سرمشق شاعران جوان مسجدسلیمان قرار گرفت و از پس آن و با حمایت پرشور منوچهر آتشی، موج ناب پا گرفت. چالنگی از زبانی ویژه در سرودههایش بهره گرفته است. شعرِ او، شعری موجز است. توجه به عناصر اقلیمی و طبیعت زادبوم خویش در سرودههایش جلوهای تازه به شعرهایش بخشیده است. بازآفرینی اسطوره در شمایلی تازه، فراروی از تقطیع نیمایی، تصویرهای فراواقعی، آشناییزدایی و استعارهگرایی از دیگر ویژگیهای شعری اوست.
شعر معاصر,هوشنگ چالنگی,موج نو,موج ناب
https://adab.guilan.ac.ir/article_343.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_343_46ea4fb6d0800b808d4393467e4b1bc4.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
3
شماره 7 و 8
2010
10
01
نگاهی دیگر به نسخۀ قونیه وتصحیح فروزانفر از کلّیّات شمس
207
230
FA
زی
با
رحمان
مشتاقمهر
r.moshtaghmehr@gmail.com
دکتر توفیق سبحانی در حین تصحیح کلّیّات شمس بر اساس نسخۀ770 قونیه، بعضی اختلافهای نسخۀ اساس خود و تصحیح فروزانفر را که به زعم ایشان در آنها ضبط قونیه ترجیح داشته، استخراج و آنها را ضمن مقالهای طرح کرده است. اگر امر دایر بر استخراج اختلافهای نسخۀ قونیه به عنوان یکی از نسخههای مرجع فروزانفر و متن نهایی چاپ فروزانفر باشد، این اختلافها سر به هزاران مورد خواهد زد؛ چون همچنانکه تصوّر شده است، نسخۀ قونیه از نظر ضبط کلمات، برای فروزانفر نسخۀ اساس تلقی نمیشده و مرجعیّت تامّ نداشته است. در این مقاله یکایک موارد 93گانۀ مقالۀ دکتر سبحانی یک بار دیگر بررسی شده تا معلوم شود که ضبط کدام، مرجّح است و چرا.
مولوی,کلیّّات شمس,فروزانفر,نسخة قونیه,سبحانی
https://adab.guilan.ac.ir/article_344.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_344_aa6891af12995ea7e033e0b76ec145f5.pdf