per
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
2013-01-01
7
24
9
10
456
فصلی نو، برگی تازه
g
علیرضا نیکویی
alireza_nikouei@yahoo.com
1
«نقد ادبیِ غیرِ نظری، وجود ندارد». در ورایِ عینیترین و عملیترین شکلهای نقد نیز تصورات و دلالتهای ضمنیِ نظری، نهان هستند. هر کنش و مرامِ «نقدی»، مسبوق به نظریهای خاص یا ترکیبی از نظریهها و مبانی، مفاهیم و مفروضات آنهاست. همین سابقه و صبغة «نظری» است که شأن و وزنِ مولّفههای درونی / درونبود(1) و یا زمینهها و عوامل بیرونی را در رویکردهای نقد تعیین میکند. با تأمل در نظریهها و آبشخورهای معرفت-شناختی، فلسفی، جامعهشناختی و گفتمانیِ آنها میتوان دریافت که چرا و چگونه برخی مؤلّفهها و مفاهیم در شکلها و ادوار نقد، به عنصر مسلط یا کانونی بدل میشوند و یا از آنها کانونیزدایی میشود. با اینهمه، سهم و شأنِ مطالعات نظری با پشتوانههای فلسفی، معرفت-شناختی و روششناختی به نسبت با انبوه مقالات نقد عملی / کاربردی بسیار کم و ناچیز است.
مسألة دیگر عدم وقوف به نظریهها و زمینهها و قواعدِ کاربستِ آنهاست. نظریهها مانند دیگر امور عوالم انسانی؛ از سنخِ «امکان» (به معنی سلب ضرورت) هستند؛ یعنی شیوههایی از دیدن را پیش مینهند و چشماندازهایی را میگشایند، اما در بسیاری از موارد وجهِ «امکانیِ» آنها نادیده گرفته میشود و بهمثابه اموری الزامآور و محتوم تلقی میشوند؛ درنتیجه ویژگیهای گشودگی، بازبودگی، پویایی و منعطف بودنشان را از دست میدهند. با فسرده شدن نظریهها در قالب ساختارها، الگوها، نظامها و تصورات قالبی(2) و در جریان انتزاع و تجرید امور و صفات مشترک از آثار و متونِ یکّه و یگانه، خواه و ناخواه ویژگیها و تفاوت-های آنها نادیده گرفته میشود. ولعِ سیستمسازی و الگوپردازی و میل مفرط به سادهسازیِ «نظریهها» و کاربردی کردن آنها - به قصد تدریس در ساخت آموزشی موجود در دانشگاهها - پیوسته با پیامدهای ناخوشایندی چون خلطِ مفاهیم تخصصی، مغالطات روششناختی، تقلیلگرایی و تعمیم نابهجا همراه بودهاست و گذشته از به راه انداختنِ بلبشو در میدان نقد و نظریة ادبی، تنوع سرشار متون را به نوعی یکنواختی ملالآور میکشاند. نادیده گرفتنِ سرشت پویایِ نظریهها و انعطافپذیریِ الگوها و درعینحال محدودیتها و زمینههای کاربستِ آنها (بلایی که بر سر بسیاری از نظریهها و الگوها در ایران میآید)، منتهی به شکلگیری نقدهای مشابه و قالبگرفته میشود و به هر دوری، موجی از «کاربردهای آسانگیر و آسانطلب» شکل میگیرد؛ بهگونهای که امروز در بسیاری از موارد شاهد فرمول «یک سایز که به همه بخورد»(3) هستیم (بخش عمدهای از نقدهای فرمالیستی، ریختشناسی و روایت-شناسی داستانها، نقد هرمنوتیکی و...، به این قانون نانوشته عمل میکنند).
با پیش چشم داشتن این مسائل و دغدغهها و به اعتبار برنامة تخصصی شدن مجلات دانشگاهی و شکلگیری گرایشهای مطالعاتی، هیأت تحریریة مجلة ادبپژوهی پس از مرورگفتمانها و رویکردهای پژوهشی و بازبینی و سنجش اعتبار و میزان تأثیر مقالات در فضای پژوهشی دانشگاهی و بررسی خلأها و نیازهای این عرصه، مصصم شد تا با بازنگری در راهبرد مجله و درنظر گرفتن تغییرات لازم و مناسب با این هدف، به طور خاص به مقولة نقد و نظریة ادبی و زیر
شاخههای آن بپردازد. گرچه درحال حاضر چند مجلة و در رأس آنها مجلة ارجمند «نقد ادبی» (دانشگاه تربیت مدرس) به طرح نظریه و نقد ادبی اهتمام دارند، اما گستردگی و پیچیدگی مسائل این حوزه و شکلگیری وسیع مطالعات میانرشتهای و افزایش چشمگیر مؤلفان و مقالات، ضرورت گسترش کمی و کیفی مجلات و مؤسسههای پژوهشی را گوشزد میکند. برای بخش مطالعات زبانی نیز مجلة تخصصی دیگری با عنوان زبانهای ایرانی در نظر گرفته شدهاست که با فراهم آمدن مقدمات لازم، راهاندازی خواهد شد. ذیلاً فهرستوار به برخی از بایستههای تحقیقاتی مجلة نقد و نظریة ادبی اشاره میشود و در شمارههای بعدی مفصلاً به این محورها پرداخته خواهد شد:
- مطالعه دربارة پیشینهها و پشتوانههایِ فلسفی- معرفتشناختی و متدولوژیک نظریههای ادبی (فلسفه و نظریة ادبی و ادبیات).
- معرفی نظریههای ادبی و زمینههای پارادایمی و گفتمانی شکلگیری آنها و جایگاهشان درشبکة نظریهها (فرا نظریه).
- بررسی انتقادی گفتمانهای حاکم بر شکلگیری و رواج نقد و نظریة ادبی (گفتمان-شناسی).
- بازنگری اصول موضوعه وکلیشههای نقد و نظریه در ایران (فرانقد).
- تنقیح مبانی و سازوکارهای نقد چندمنظری و میانرشتهای با تأکید بر مطالعات ادبی در ایران (شناخت مبانی و متدولوژی).
- آسیبشناسی سرنوشت مفاهیم و اصطلاحات نقد و نظریة ادبی در ایران (ترمینولوژی).
- معرفی نمونههای برتر نقد عینی و انضمامی متون به قلم نظریهپردازان و شارحان نظریهها.
- معرفی نظریههای جدید یا کمتر شناختهشده و بیان قابلیتها و محدودیتهای کاربرد آنها.
- بازخوانی متون و مفهومسازی و تئوریزه کردن دادهها و گزارههای آنها.
- نقد روشمند و انضمامی آثار و متون قدیم و جدید.
مدیر مسؤول مجله
دکتر علیرضا نیکویی
. Immanent
2. Stereotypes
3. One size fits all
g
https://adab.guilan.ac.ir/article_456_5aa40a6c26c033ed485814e1162267e6.pdf
چ
g
per
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
2013-01-01
7
24
11
32
457
قصههای عامیانه و انواع ادبی (با تکیه بر فیروزشاه نامۀ بیغمی)
Folk tales and Literary Genres According to Beyghami’s Firooz Shāh Nāme
امید ذاکری کیش
1
محسن محمدی فشارکی
fesharaki311@yahoo.com
2
فیروزشاهنامه، قصهای است با حال و هوای ایران باستان که از قرن نهم قمری باقی ماندهاست. بنمایۀ این قصه عشق است و این عشق حوادث حماسی داستان را ایجاد میکند. ویژگیهای عیّاری و قصههای پریان نیز طرح قصه را گسترش میدهد. اغلب محققان سعی کردهاند این قصهها را در چارچوب انواع ادبی ارسطویی ببینند و آنها را ذیل یکی از انواع ادبی قرار دهند. در این مقاله، قصۀ فیروزشاه نامه، نخست از دیدگاه انواع ادبی و سپس از منظر بوطیقای
داستانپردازی کهن فارسی نقد و بررسی میشود. با توجه به این دیدگاهها، قصههای عامیانۀ ایرانی یک نوع مستقل ادبی است که از یک سنتِ کهنِ داستانپردازی مایه میگیرد. در این سنت ادبی، راوی، همواره وجهها و مقولههای ادبی گوناگونی را در روایت به کار میبرد.
Firooz Shāh Nāme, written in the 9th century A.H., is essentially a book on love which narrates the epic events, and describes the features of brigands and fairy tales. Researchers have done their best to study these features according to the principles and literary genres proposed by Aristotle. This article reads this story from the perspective of Old Persian poetics of fiction and concludes that Old Persian folk tales constitute a different genre which originates from an ancient tradition of story-telling. The Narrator, in this genre, makes use of various literary aspects and categories.
https://adab.guilan.ac.ir/article_457_8dd039cdeb4d3db72325a90272afed8f.pdf
قصه
نظریۀ انواع ادبی
سنت داستانپردازی فارسی
وجه
فیروزشاه نامه
tale
theory of literary genres
Persian tradition of story
telling
Firooz Shāh Nāme
per
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
2013-01-01
7
24
33
55
458
بازشناسی چهرة قهرمان اژدهاکش در سرگذشت ابومسلم خراسانی
Reconfiguration of the Dragon-Killer in Abu Muslim Nāme
یدالله جلالی پندری
jalali@yazduni.ac.ir
1
سکینه عباسی
2
ابومسلمنامه، سرگذشت ابومسلم خراسانی است که برپایۀ ساختار اسطورهای قهرمان اژدهاکش بازآفریده شدهاست. پس از قتل وی، گرایش قوم ایرانی در برگشت به سوی اسطورهها در دوران تاریخی و تبدیل تاریخ به اسطوره با انگیزههای گوناگونی صورت گرفت. در مقالۀ حاضر پس از بررسی ساختار قصۀ زندگی ابومسلم خراسانی، انواع دگردیسیها و تحلیلها و جابهجاییهای اسطورۀ فریدون (قهرمان اژدهاکش) در بازآفرینی زندگی این قهرمان بررسی میگردد تا با ذکر دلائل تاریخی و روانشناختی، علت این تغییرات آشکار شود. حاصل کار نشان میدهد که اغلب بخشهای بنمایة اژدهاکشی تحت تأثیر عناصر دینی تغییر شکل داده و برخی از موارد آن تحت تأثیر جابهجاییهای تخیلی (ادبی) دیگرگونه شدهاست.
Abu Mslim Nāme is the life-story of Abu Muslim of Khorāsān written on the basis of mythological structure of Dragon-Killer. After the assassination of Abu Muslim, Iranians, once more gave credit to conventional myths, but reevaluated them so much that they finally converted history to mythology. The present article, after a structural analysis of Abu Muslim’s life-story, examines the diverse transformations and displacements in Fereydoon Myth (The Dragon-Killer) in order to explain the reasons of these changes based on historical and psychological documents. The article concludes that these evolutions have taken place mostly under the influence of religious functions and in cases due to the effects of literary imagination.
https://adab.guilan.ac.ir/article_458_bc2343606e7947f2ff0acb0682343df8.pdf
ابومسلمنامه
قصۀ بلند عامیانه
اسطوره
بنمایه
اژدها
Abu Muslinm Nāme
Folk long tales
theme
dragon
per
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
2013-01-01
7
24
57
82
459
جنبههای نمایشی مناظرۀ فطرت بخارایی
Dramatic Aspects of “The Debate” by Fitrat-e Bukhārā’i
ابراهیم خدایار
1
مریم الهامیان
2
محمد جعفر یوسفیان کناری
3
فطرت بخارایی از سران جنبش بیداری در آسیای مرکزی است که در بنیادگذاری نثر نوآیینِ فارسیِ تاجیکی نقش مهمی ایفا کردهاست. وی اثری به نام مناظره تألیف کردهاست که به لحاظ ساختار گفتگومحور، نخستین گام در نمایشنامهنویسی فارسیِ این منطقه بهشمار میرود. نگارندگان، این اثر را با استفاده از الگوی «قابلیتهای نمایشی گونۀ ادبی مناظرۀ منثور با رویکرد گفتگومحور» تحلیل کردهاند. گفتگو بهعنوان وجه مشترک این دو گونۀ ادبی، پایه و اساس مقایسه قرار گرفته و در پنج ساحتِ «لحن و زبان نمایشی، شخصیتپردازی در گفتگو، کنش نمایشی گفتگومحور، کشمکش، زمان و مکان» تحلیل شدهاست. نتایج تحقیق نشان میدهد که ساختار نگارش گفتگوییِ مناظره به ساختار نمایشنامه بسیار نزدیک است و تمام مناظرههای منثور فارسی با این الگو قابلیت تحلیل دارند.
Fitrat-e Bukhārā’i is among the leaders of The Revival Movement in Central Asia, known as Jadidan (The Modernists), which played a significant role in the formation of Tājiki’s modern prose. His novel, “The Debate Between a Teacher from Bukhārā and a European”, due to its dialogic structure, can be considered as the first step of Persian play-writing in the region,. This article, following the model of “Dramatic capacities of the Dialogic Prose Debate”, has studied “The Debate” in five dimensions of “tone and dramatic language, characterization in dialogue, dialogic dramatic act, conflict, setting”. The results demonstrate that the dialogic structure of the novel is very close to dramatic structure, and all the Persian prose debates can be analyzed by this model.
https://adab.guilan.ac.ir/article_459_1fe83dfcf9cfa012f34dba0226e6da23.pdf
نقد ادبی
جنبههای نمایشی مناظره
ادبیات نوین تاجیک
فطرت بخارایی
Literary Criticism
dramatic aspects of debate
modern Tājiki literature
Fitrat
e Bukhārā’i
per
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
2013-01-01
7
24
83
104
460
کارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان دانا برپایۀ حکایات مثنویهای عطار
The Socio-political Functions of Intelligent Fools Based on the Tales of Attār
معین کاظمی فر
1
در قرنهای دوم و سوم هجری قمری، در جوامع اسلامی شخصیتهایی ظهور کردند که به سبب آمیختگی عقل و جنون در گفتار و کردارشان، بعدها «عقلاءالمجانین» یا «دیوانگان دانا» لقب گرفتند. دیوانگیِ عرفیِ عقلای مجانین سبب شده بود تا ایشان از آزادیِ منحصربه-فردی برخوردار باشند؛ نوعی آزادیِ درونی و بیرونی که اجازه میداد از مفاهیم مسلط یا مقدّس روزگار خود عبور کنند و دیدگاهی تازه و انتقادی درمورد شیوۀ معمولِ ارتباط «انسان با خدا»، «انسان با جامعه» و «انسان با نهادِ قدرت» ارائه کنند. این پژوهش رویکرد عقلای مجانین در تعامل با جامعه و مواجهه با نهاد قدرت را، برپایۀ حکایات عطار نیشابوری بررسی و تحلیل میکند و به موارد زیر میپردازد: گونهشناسی عقلای مجانین و تبیین کارکرد جنون بهعنوان پناهگاه اندیشمندان؛ تحلیل کارکردهای سیاسی و اجتماعی دیوانگان دانا برپایۀ آراء باختین؛ و نمودنِ شباهتهای کارکردی عقلای مجانین در فرهنگ اسلامی (مثنویهای عطار) و سایر فرهنگها، ازجمله در مسیحیت (آراء اِراسموس).
In the 2nd and 3rd centuries A.H., some intellectuals came to the scene who, because of the integrating of wisdom and madness in their words and actions, were called intelligent fools. This outward madness was an occasion for exceptional freedom, in a way that these apparently insanes went beyond the conventional and sacred concepts of their Time to propose different ways of interrelation between God/Human, Man/Society, and Man/Power institutions. The present article studies these interrelations through reading some tales of Attār, and is concerned with the following issues: Typology of Intelligent Fools and determination of madness as a resort for intellectuals; analysis of the socio-political functions of Intelligent Fools based on Bakhtin’s ideas; demonstration of the similarities between Intelligent fools in Islamic culture (Mathnavis of Attār) and Christian culture (Ideas of Erasmus).
https://adab.guilan.ac.ir/article_460_e0ddb43fb3d5758397ec840e528b07e6.pdf
عقلای مجانین
کارکرد سیاسی و اجتماعی
عطار
باختین
اِراسموس
Intelligent fools
socio
political functions
Attār
Bakhtin
Erasmus
per
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
2013-01-01
7
24
105
128
461
اسطورهشکنی و اسطورهسازی رمانتیک در شعر احمد شاملو
Romantic Mythopoeia and Mythoclasting in Shāmloo’s Poetry
ابراهیم محمدی
emohammadi2014@yahoo.com
1
محمد بهنام فر
m_behnamfar@birjand.ac.ir
2
غلامرضا طیبی نژاد
3
تأثیر نگاه رمانتیک بر نوع و میزان توجه شاعران معاصر به اسطوره و چگونگی بهرهگیری آنها از روایتهای اسطورهای، از مسائل مهمی است که باید دربارة آن پژوهش شود. اسطوره و البته اسطورهشکنی و اسطورهسازی در شعر رمانتیک، جایگاه خاصی دارد؛ علاوه بر جنبۀ زیباشناختی اسطوره، ایجاد روحیۀ انقلابی و مبارزهگری و نیز دگرگونیخواهی و تحولطلبی در میان مردم را میتوان از دلائل رویکرد شاعران رمانتیک به اسطوره دانست. این پژوهش در پی تبیین نگاه رمانتیک احمد شاملو به اسطوره و بهرهگیری ویژۀ او از ظرفیتهای سیاسی- اجتماعی آن، به شیوۀ تحلیل محتواست و نشان میدهد تغییرات شاملو در برخی
اسطورهها و نیز بخشی از اسطورهسازیهای او، براساس مبانی نظری مکتب رمانتیسم قابل توجیه است. در این راستا به تبیین نگاه رمانتیستها به اسطوره و برخی مؤلفههای رمانتیک شعر شاملو، و نیز تحلیل چرایی و چگونگی بهرهگیری او از اسطوره پرداخته شدهاست.
The effect of Romantic outlook of Iranian Contemporary poets has been influential on the type and scope of dealing with mythology. The poets, through mythopoeia and mythoclasting have promoted the revolutionary and evolutionary spirit of the people. This paper, following the method of content analysis, studies the mythological interests of Ahmad Shāmloo, and concludes that shāmloo evolves the original versions of myths, and even introduces some myths of his own, in order to make a better use of their social capacities. Shāmloo’s reforms can be justified by the features of Romanticism which in its turn is a good explanation of some aspects of his poems.
https://adab.guilan.ac.ir/article_461_e517ce31f826d65b3080d9408f9dd357.pdf
احمد شاملو
رمانتیسم
تغییر رمانتیک اسطوره
اسطورهسازی رمانتیک
Ahmad Shāmloo
Romanticism
romantic evolution of myths
romantic mythopoeia
per
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
2013-01-01
7
24
129
147
462
بررسی دو شخصیت اصلی منظومۀ ویس و رامین براساس الگوی «سفر قهرمان»
A Study of the Two Characters in Veis-o-Rāmin Following the Model of “Hero’s Journey”
لیلا عبدی
1
اکبر صیادکوه
2
از دستاوردهای مهم استفاده از نظریات اسطورهشناسی، فراهم آمدن زمینههای مناسب در تطبیق و مقایسۀ مبانی آنها با شخصیتهای اساطیری و غیراساطیری گوناگون است. الگوی «سفر قهرمان» جوزف کمپبل، از روشهایی است که میتوان آن را با شخصیتها و قهرمانان مختلف در داستانها، فیلمها و حتی افراد معروف دنیای کنونی تطبیق داد. در این پژوهش، با بهرهگیری از این امکان، سعی کردهایم دو شخصیت اصلی منظومۀ ویس و رامین را تحلیل کنیم. هدف از این پژوهش، از یک سو، آشنایی بیشتر خواننده با الگوی جوزف کمپبل و نشان دادن کارکرد این الگو در داستانها و قصههای قدیم ایران، و از سوی دیگر، ارائۀ دیدگاهی تازه دربارة ویس و رامین و برجستهکردن قهرمان اصلی داستان براساس آن است. در بخش اصلی مقاله، با درنظرگرفتن سفر بیرونی (سرنوشت) و درونی (عشق) برای هر قهرمان، به نتایجی چون کارکرد بیشتر این الگو بر سفر درونی دو قهرمان و حضور ویس به-عنوان شخصیت اصلی داستان رسیدهایم.
One of the remarkable findings of mythological theories is discovering applicable contexts for comparing mythic/non-mythic characters. Joseph Campbell’s model of “Hero’s Journey” is the one to be applied to the modern literary and cinematic characters. The present article, through taking benefit of this model, tries to analyze the two characters of Veis-o-Rāmin. The goal of this research is introducing the model of “Hero’s journey” from one side, and opening a new window to Veis-o-Rāmin from the other side. The body of the paper, by focusing on “The External Journey” (Destiny) and “The Internal Journey” (Love), concludes that while the story emphasizes more on the function of internal journey, it considers Veis as the protagonist.
https://adab.guilan.ac.ir/article_462_9ed12bcadf701cbb127083b89d42adfe.pdf
جوزف کمپبل
سفر قهرمان
ویس
رامین
Joseph Campbell
Hero’s Journey
Veis
Rāmin
per
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
2013-01-01
7
24
149
170
463
ارتقاء گره راست در زبان فارسی
Right Node Raising in Persian
منصور شعبانی
mansour_shabani225@yahoo.com
1
این مقاله میکوشد براساس مطالعات مربوط به ساختار ارتقاء گره راست در سایر زبانها، ویژگیهای اصلی این ساختار را در زبان فارسی کشف و توصیف کند. این ساختار در زبان فارسی دارای ویژگیهایی است که آن را از سایر ساختارها متمایز میسازد: وقوع هستۀ اصلی ارتقاء گره راست در منتهیالیه سمت راست ساخت همپایگی، ناسازهها بهعنوان هدف ارتقاء گره راست، امکان وقوع این پدیدۀ نحوی در ساخت همپایگی با تمام حروف ربط، امکان جداسازی متممِ پرسشواژه از پرسشواژه و عدم امکان ابقای حرف اضافه در ساختار مزبور، مطابقت فعل در برخی موارد تنها با فاعل همپایۀ دوم و در برخی دیگر با فاعل هر دو همپایه، وجود رابطۀ تقابلی بین سازۀ پیش از هدف ارتقاء گره راست در همپایۀ نخست و همتای آن در همپایۀ دوم، وجود مکث پیش از جایگاه حذف و عدم تبعیت این ساختار از برخی از جزیرهها. برخی از این ویژگیها نشان میدهند که ارتقاء گره راست حاصل فرایند حرکت نیست.
This article aims to discover and describe the major properties of Right Node Raising (RNR) in Persian regarding the related literature on RNR in other languages. Persian RNR properties distinguish it from other constructions. The occurrence of RNR pivot at the rightmost edge of the coordinate structure, non-constituents as RNR target, possibility of RNR regardless of the kind of conjunctions, possibility of separating the complement of wh-words from wh-words, and impossibility of preposition stranding (P-stranding) in RNR, agreement between verb and only the subject of the second conjunct in some cases, and agreement between verb and the subject of both conjuncts in some others, contrastive relationship between the constituent before RNR target in the first conjunct and the corresponding element in the second one, the existence of pause before the ellipsis site, and insensitivity of RNR to some islands, are among these properties. Some of these properties show that RNR is not the result of movement.
https://adab.guilan.ac.ir/article_463_ba0a5d91e1a85e458a5d325005b8f59a.pdf
ارتقاء گره راست
ساخت همپایگی
ناسازهها
تقابل
مطابقه
جزیره
Right node raising (RNR)
coordinate structure
non
constituents
Contrast
agreement
island