دانشگاه گیلانادب پژوهی1735-802782720141001Mythological Functions of Death and Regeneration of Fertility in Soo va Shoon and Kalidarاسطورۀ مرگ و باززایی در سووشون و کلیدر940474FAبهزادبرکتمحرمرضایتی کیشه خالهمجیدجلاله وندJournal Article19700101One of the functions of mythology is its intertextual role which is remarkable in novel. Two aspects of this function are related to the myths of fertility and regeneration which can be seen in two Persian novels, namely So ova Shoon and Kalidar. The present article through following a structural analysis, examines these functions as manifested in the mentioned novels. The deep structures in Soo va Shoon and Kalidar reflect four elements of fertility myth which are rebellion, death, fertility and regeneration. The mythological structures of these novels interconnect Time, Man, and Universe; meanwhile the immortal characters of the novels, similar to the heroes of epics and mythology, through the incessant cycle of life and death, ridicule the punishments of the despotic godsاسطورهها بهعنوان نظامی بینامتنی در تولید آثار ادبی، مخصوصاً رمان، نقش بزرگی ایفا میکنند. دو رمان سووشون و کلیدر در بحران دهۀ چهل و پنجاه بر پایۀ اسطورههای آیینی و چرخهای باروری (مرگ و باززایی) بازآفرینی شدهاند. این مقاله تلاش میکند با استفاده از شیوۀ تحلیل ساختاری، کنشها و مفاهیم بنیادین اسطورههای باروری را در لایههای پنهان این دو رمان بررسی، و عوامل تجسم نشانهها و نمادهای آنها را تحلیل نماید. اسطورههای باروری بر چهار کنش بنیادین (عصیان، مرگ، باروری و باززایی) استوارند. این کنشها را میتوان در زیرساخت سووشون و کلیدر ردیابی کرد. در ساختار اسطورهای این رمانها، زمان، انسان و جهان پیوند میخورند و شخصیتهای نامیرای رمان همچون قهرمانان اسطورهای و حماسی- نظیر سیاوش، اوزیریس و دیونوسوس- در تکراری ابدی در مبارزه میمیرند و بار دیگر به زندگی برمیگردند و در چرخة بیپایانِ زادنها، سیزیفوار کیفر خدایان خودکامه را به سخره میگیرند.دانشگاه گیلانادب پژوهی1735-802782720141001Fertility Rituals in Ferdowsi’s Shāhnāmeبررسی و تحلیل آیینهای باروری در شاهنامۀ فردوسی4167479FAتیمورمالمیرفردینحسین پناهیJournal Article19700101Fertility rituals as primary mythical functions have their source in annual cycle of birth and death of Nature in which the god of fertility cyclically appears and disappears. The philosophy of this myth can be traced in the deep structure of many stories in Shāhnāme among which the narratives of Siāvash, Nowzar and Key Ghobād, the journey of Key Khosrow and Farangis to Siāvashgard, and the story of Bijhan and Manijhe can be named. In essence mythological deep structures of stories in Shāhnāme provide the reader with an effective material for critical reading.آیینهای باروری از اسطورههای بنیادین بشر است که بخش قابلتوجهی از اساطیر جهان را در خود جای دادهاست. بنمایۀ این آیینها مبتنیبر چرخۀ سالانۀ طبیعت میان خشکی و سرسبزی است. این مراسم تجسّمی آیینی از مرگ و سپس باروری طبیعت بود که آن را در مرگ یا غایب شدن یک ایزد و بازگشت مجدد او تصور میکردند. در ژرفساخت داستانهای شاهنامۀ فردوسی میتوان بازماندهها و یا تأثیراتی از آیینهای باروری را دید. بررسی ساختار داستانهای شاهنامه نشان میدهد که علاوه بر نمونۀ شناختهشدۀ «سیاوش»، داستانهای نوذر و کیقباد، رفتن کیخسرو و فرنگیس به سیاوشگرد و داستان بیژن و منیژه مبتنیبر طرح آیینهای باروریاند. همچنین، وجود عناصر معناداری در ساختار داستان سیامک و هوشنگ، ارتباط ساختار این داستان را با آیینهای باروری نشان میدهد. تأمل در ساختار اسطورهای متن شاهنامه نشان میدهد که توجه به ژرفساخت اسطورهای داستانها از روشهای مناسب در نقد اصالت متن است.دانشگاه گیلانادب پژوهی1735-802782720141001Shāhnāme and Mazdāist Texts: A Comparative Study on Religionsبررسی تطبیقی و انتقادی گزارششاهنامه و متون مزدیسنی89114480FAحسینحیدریمحدثهقاسم پورJournal Article19700101Shāhnāme, written in 10th Century A.D., intended among all, to give a report of the beliefs and culture of Ancient Iranians; nevertheless, whether this report avoids any prejudgment is a matter of debate. This article compares the report of Shāhnāme about paganism, Manichaeism, Mazdaism, Zoroastrianism, Jewism, Christianity, and Islam with those narrated in Avista and Pahlavi texts, and then the findings will be discussed in detail. It seems that although the two reports are close regarding paganism and Mazdaism, they are different when speaking about Islam. Meanwhile, the other religions are placed between these two extremesفردوسی براساس منابع مکتوب و شفاهی موجود، شاهنامه را سرود تا عقاید و فرهنگ ایرانیان باستان را برای آیندگان گزارش کند. گرچه منابع مذکور کمابیش بازگوکنندۀ فرهنگ ایران باستان و باورهای مزداپرستی بودهاند، اما اثبات گزارش بیطرفانه مواضع دینی ایرانیان باستان توسط فردوسی نیاز به بررسی دارد. در این مقاله گزارش فردوسی از نظرگاه مزداپرستان دربارة هفت دین (بتپرستی، دین مانی، دین مزدک، دین زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام) با مواضع خود متون پهلوی و اوستا سنجیده میشود و ویژگیهای هرکدام به تفکیک بیان میگردد. براساس یافتۀ این جستار، آنچه سرایندۀ نامۀ باستان به نگاه مزداپرستان دربارة بتپرستی و دین مزدک نسبت داده، با متون مزدایی مطابقت کامل دارد، ولی آنچه که حکیم توس دربارۀ مواضع مزداپرستان دربارۀ اسلام گزارش کرده، از این متون سرچشمه نگرفتهاست. بقیۀ ادیان نیز در طیفی میان این دو قرار میگیرنددانشگاه گیلانادب پژوهی1735-802782720141001Sound-based Meaning in Contemporary Persian Speech poemsصدامعنایی در شعر گفتاری معاصر137161481FAعلیمحمدیمانداناکمرخانیJournal Article19700101To create meaning by specific arrangement of sounds is a trend in poetic diction which was dominant in Iran during 80’s and 90’s. A major characteristic of this trend was the formation of poetic as well as objective atmospheres. The findings of the present article prove that this approach simultaneously focuses on sound, movement and meaning. When this technique is accompanied with meaningful linguistic combinations, the readers will find it difficult to get the meaning, but when it concentrates on phonological forms of expression, the readers will encounter with a meaningless poetry in which rhythmical movement is fast and incessant.بسامد بالای صدامعنایی به جریان شعر گفتار اواخر دهۀ شصت و سراسر دهۀ هفتاد منسوب است و عملکرد آن علاوهبر ایجاد فضاسازیهای شاعرانه و مخیّل، ترسیم فضاهای عینی و حقیقی نیز هست. این مقاله بر آن است که چگونگی آفرینش و رواج صدامعنایی، تعریف صدا و حرکت شعری، انواع صدامعنایی و مقاصد ثانویۀ آن را تحلیل کند. با توجه به پرسشهایی که در این مقاله مطرح میشود، به این نتیجه میرسیم که صدامعنایی همزمان صدا و حرکت و معنا را در شعر تقویت میکند. هنگامی که صدامعنایی با ترکیبهای زبانی معنادار قرین میشود، فهم شعر را کند میکند؛ چون ذهن درگیر کندوکاو معنی میشود و حرکت در گرو معناست. هرگاه با صنایعی چون نغمۀ حروف، اتباع، نامآوا و تکرار قرین میشود، شعری بی-معنا ولی با آهنگ و «صدای شعری» پدید میآورد که حرکت در سطح آن تند و بیوقفه است؛ چراکه صداها فضایی هنری را که به تحلیل و دریافت نیازی ندارد، به وجود میآورند.دانشگاه گیلانادب پژوهی1735-802782720141001Historical Metafiction: The Case Study of “The Lizzard that Swallowed the Moon”فراداستان تاریخنگارانه؛ مطالعۀ موردی: مارمولکی که ماه را بلعید163186482FAغلامرضاپیروزقدسیهرضوانیانسرونازملکJournal Article19700101Metafiction is a postmodern form of story-telling that sometimes narrates history fictively in order to call into question the historical facts. This is done by revealing the secrets and devices of the story. “The Lizard that Swallowed the Moon” is a Persian metafiction in which falsification of historical facts, anachronism as well as uses of irony and intertextuality are of major significance. This paper, based on theory of Linda Hutcheon, concludes that the postmodern structure of this novel distorts the historical facts of Qājār and Pahlavi dynastis and thus depicts another picture of these periods.فراداستان از رایجترین انواع داستانهای پسامدرنیستی است که گاه رویدادهای تاریخی را آگاهانه تحریف میکند تا در امکان کشف حقیقت تاریخی تردید کند. در فراداستان تاریخنگارانه، نویسنده با آشکارکردن شگردهای داستاننویسی و تحریف تاریخ، میکوشد با روایت و نگرشی متفاوت، تاریخ را نیز یک داستان نشان دهد. روشهایی همچون جعل تاریخ، آیرونی، بینامتنیت، زمانپریشی، و... در رمان مارمولکی که ماه را بلعید نشان میدهد که این رمان، یک فراداستان تاریخنگارانۀ ایرانی است. این پژوهش در نظر دارد تا شگردهای فراداستان تاریخنگارانه را در این رمان براساس نظریۀ لیندا هاچن بررسی نماید. نتیجۀ تحقیق نشاندهندۀ ساختار پسامدرنیستی این رمان است که به شکلی طنزآمیز تاریخ دوران قاجار و پهلوی را تحریف و نقد و بازنگری میکند و حقایق مسلم انگاشتهشدۀ تاریخی را شبههبرانگیز جلوه میدهد.دانشگاه گیلانادب پژوهی1735-802782720141001A Comparative Study of Key-Khosrow and Zolgharneyn as Two Mytho-historical Figuresبررسی تطبیقی دو شخصیت اسطورهای تاریخی کیخسرو و ذوالقرنین6988483FAمصطفیگرجیحسینمحمدی مبارزJournal Article19700101Key-Khosrow and Zolgharneyn are two distinguished figures possessing many similarities in different aspects in Persian historical, mythological and literary texts. Nevertheless these similarities have been rarely the topic of discussion. This article, through reviewing around 60 historical and commentary texts, concludes that mythological and mystical features of these two figures are very close to one another; therefore, some aspects of this affinity specially the ones related to onomatology and toponymy will be the specific concerns of this paper.کیخسرو و ذوالقرنین دو شخصیت برجستهاند که در مجموعۀ ادبیات فارسی و متون تاریخی و اسطورهای، از نظر نوع کنش و خصوصیات مربوط به زندگی، احوال و رفتار، شباهت فراوانی با هم دارند. اگرچه منابع مختلف به زندگی و احوال این دو شخصیت به صورت مجزا پرداختهاند، اما دربارۀ آنها و وجوه تشابه و همانندی آنها تحقیقی مستقل انجام نشدهاست. در این مقاله، نویسندگان با مطالعۀ کتب، اسناد و بازبینی حدود شصت اثر از منابع تاریخی و تفسیری، بر آناند که ویژگیهای اسطورهای-عرفانی شخصیت کیخسرو با کمترین اختلاف در زندگی ذوالقرنین (شخصیت مبهم و مقدس قرآنی) وجود دارد. باتوجه به این امر، این مقاله سعی میکند با توصیف احوال هریک و تفسیر مشابهتهای آنان از نظر نامشناسی و جاینام-شناسی، به وجوه اشتراک و همانندیهای آنها بپردازد.دانشگاه گیلانادب پژوهی1735-802782720141001Stratum Stylistics: Contextual Description and Determination of Style in Lexical and Rhetorical Strataسبکشناسی لایهای: توصیف و تبیین بافتمند سبک نامة شمارة 1 غزالی در دو لایة واژگان و بلاغت115136484FAمریمدرپرJournal Article19700101Stratum Stylistics through focusing on situational context as macro-stratum, dissects the text into micro strata to be studied in detail. While in traditional stylistics the unit of analysis is “sentence”, in stratum stylistics not only the whole text is taken into account, but the area of analysis goes as far as considering the stylistic features of the writer, genre and period as well as ideology and the secret power relations. This paper tries to adopt this approach in reading Letter No. 1 by Imam Mohamad Ghazzāli in order to scrutinize its lexical and rhetorical strataدر سبکشناسی لایهای با توجه به بافت موقعیتی بهعنوان کلانلایه، متن را به خردلایههایی تجزیه کرده و با بررسی خردلایههای متنی و تشخیص ویژگیهای برجسته یا پربسامد، به مطالعة سبک میپردازیم. واحد تحلیل سبک در سبکشناسی تاریخی- سنتی «جمله» است، حال آنکه در «روش لایهای»، با توجه به ساختار باز لایهای متن، نهتنها نوشتار بهعنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شده، بلکه واحد تحلیل به کلانلایهها میرسد و مشخصهها و تمایزات سبکی یک نوشتار، نویسنده، ژانر یا دوره، همچنین سهم هر لایه در کشف ایدئولوژی متن و روابط پنهان قدرت را نیز تبیین میشود. نگارنده این روش را در مطالعة ویژگیهای سبکی نامههای امام محمد غزالی با رویکرد انتقادی به کار گرفته و نامة شمارة یک او را مورد بررسی قرار دادهاست؛ دو لایة «کاربردشناسی» و «نحو» این نامه را در مقالهای جداگانه ارائه نموده و در مقالة حاضر به ارائة دو لایة «واژگان» و «بلاغت» میپردازد.