دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
9
33
2015
09
23
راوی بوف کور، رانۀ مرگ و شکاف در نظم نمادین
9
36
FA
مجید
جلاله وند آلکامی
دانشآموختة دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
نظم نمادین ساحت مرگ ابژههاست. دال و نماد با مرگ گره خوردهاند. با طلوع دالها، مدلولها غروب میکنند و خرسندیهای پیشانمادین از زندگی بشر رخت برمیبندند و نگاه سنگین و خیرهای بر زندگی حاکم میگردد که سوژه را از ذاتیترین بخش وجودی خود محروم میکند. اما نظم نمادین خود پیرامون یک هستۀ تروماتیک برساخته شدهاست؛ پیرامون چیزی که از نمادینه شدن میگریزد. رانۀ مرگ در روانکاوی نوفرویدی لاکان عنصری است انقلابی که نظم نمادین را مختل میکند. <em>بوف کور</em> رانۀ مرگ است؛ نظم نمادین در <em>بوف کور</em> به دیدۀ تردید مینگرد. راوی <em>بوف کور</em> مازادی است که تن به دام دالهای نظم نمادین نمیسپارد. بوگام داسی، دختر اثیری و لکاته استعاره و تجسمی از خوشیهایی هستند که در نظم نمادین از راوی دریغ شدهاند. این فقدان و محرومیت راوی را به جستجو و تکرار خوشیها و ابژههای از دست رفته برمیانگیزد. این مقاله تلاش میکند با استفاده از تلقی ژاک لاکان از رانۀ مرگ، اصرار راوی <em>بوف کور</em> را در شکستن ممنوعیتهای نظم نمادین مورد بررسی قراردهد تا نشان دهد که <em>بوف کور</em> برخلاف نظر بعضی از منتقدان اثری منفعل نیست.
رویکرد لاکان,نظم نمادین,ممنوعیت,رانۀ مرگ,بوف کور
https://adab.guilan.ac.ir/article_1543.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_1543_9b4828522582084a5460605fb660ccca.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
9
33
2015
09
23
نقش تغییر علّت در تأویل قصص قرآنی در متون عرفانی
37
59
FA
رحمان
مشتاق مهر
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
r.moshtaghmehr@gmail.com
فرهاد
محمدی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
روش عارفان در بیانِ اندیشههای عرفانی و مفاهیم سیروسلوک بیشتر مبتنیبر نقل حکایتهایی از گذشتگان است که گهگاه متناسب با موضوع، تغییراتی در اصل آنها ایجاد میکنند تا معنی مورد نظر خود را با آن بیان کنند. بنابراین در روششناسی تأویلِ عارفان از داستانها، توجّه به نوعِ تغییری که آنها در روایتِ اصلیِ حادثهها ایجاد میکنند، اهمیّت بسزایی دارد. مهمترین تغییری که آنها در داستانها ایجاد میکنند، «جابهجایی و تغییر علّت اولیّه»ای است که باعث ایجاد حادثه و شکلگیری داستان شدهاست. این تغییر علّت، خود باعث تغییرات اساسی در دیگر اجزا و عناصر داستان و دگرگونی ساختار کلّی آن میشود و بافت و زمینهای که در داستان به وجود میآورد کاملاً با بافت و زمینۀ قبلی آن متفاوت میگردد. در این نوشتار، نخست به اهمیّتِ «علّت» و نقش آن در نوع و چگونگی عناصر داستان اشاره میکنیم، سپس به ذکر چند نمونه از برداشتهای عرفانی عارفان از داستانها که با تغییر علّت اصلی آنها، تغییرات دیگری نیز در درون روایت به وجود آمدهاست، میپردازیم.
علّت,روایت,برداشت عرفانی,دگرگونی معنایی
https://adab.guilan.ac.ir/article_1544.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_1544_88fb9836ec6958a944ca9367d73c8b7b.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
9
33
2015
09
23
«اقلیت شدن» در بوف کور
61
80
FA
علی
تسلیمی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان
taslimy1340@yahoo.com
سمیه
قاسمی پور
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور
somaye.ghasemipour@gmail.com
<em>بوف کور</em> ظرفیتهای متفاوتی در بررسیهای ادبی دارد که از جملۀ آنها میتواند بررسی آن براساس دیدگاههای دلوز و گتاری باشد. اندیشههای ژیل دلوز، فیلسوف معاصر فرانسوی، در زمینههای علمی، فلسفی، هنری، نگرشی متفاوت پدید آوردهاست. از جمله میتوان به نظریۀ میل اشاره کرد که بر پایة آن، سرمایهداری میل و تمنای افراد را کانالیزه، و به فضای روانی- اجتماعی ویژهای که قابل نظارت و کنترل باشد هدایت میکند تا زمینۀ بازتولید افراد را فراهم سازد. از دیدگاه دلوز هدف داستان این است که میل را رها نماید. آن هم با از هم گسیختن غل و زنجیرهایی که بر آناند تا ما را به شیوههای خاصی از اندیشیدن مقید سازند. «اقلیت شدن»، از جمله از هم گسیختن همین قید و بندهاست تا با قلمروزداییها قلمروهای متعارف را از میان بردارد. این مقاله با تکیه بر نظریۀ «اقلیت شدن» ژیل دلوز به خوانش داستان <em>بوف کور </em>هدایت میپردازد و مشخص میکند که اثر حاضر از کدام ماشینهای اجتماعی برمیآید، چه چیزهایی را در مینوردد و چه مرزهایی را مخدوش میکند.
ژیل دلوز,صادق هدایت,بوف کور,میل,شدن
https://adab.guilan.ac.ir/article_1545.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_1545_dd19d8d9fb805b988bc6bcc5ed074405.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
9
33
2015
09
23
بررسی معنیشناختی حسن تعبیرات مرتبط با مرگ در غزلیات حافظ
81
103
FA
غلامرضا
پیروز
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران
منیره
محرابی کالی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران
mehrabim2013@gmail.com
مرگ واژهای ناخوشایند و نامطلوب است و در اغلب زبانها از گفتن صریح این واژه پرهیز، و برای اشاره به آن، از فرآیند حسن تعبیر استفاده میکنند. حسن تعبیر عبارت است از کاربرد عبارت و کلمهای نیکو به جای واژهای ناخوشایند. در این نوشتار، چگونگی سخن گفتن از مرگ در غزلیات حافظ براساس مقولة حسن تعبیر مورد بررسی قرار میگیرد. شگردهای بسیاری در ایجاد حسن تعبیر دخیلاند. مؤلفههایی که حافظ برای ایجاد حسن تعبیر به کار میگیرد، عبارتاند از: وامواژه، واژگان کلی، عبارات اشارهای، رد خُلف، استلزام معنایی، ترادف، متناقضنما، تلویح، لحن و قید حالت. این مؤلفهها بیانگر غلبة شور زندگی بر مرگ در اندیشة حافظ است. قبح تعبیر هم که نقطة مقابل حسن تعبیر است، در سخن حافظ بسیار اندک است و عواملی چون شرایط نامساعد روحی، مقابله با دشمن، تذکر و هشدار و مبالغه در عشق در ایجاد آن نقش دارند.
حافظ,مرگ,زندگی,حسن تعبیر,قبح تعبیر
https://adab.guilan.ac.ir/article_1507.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_1507_9a38dde941fee1013ed01cbfcbda681b.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
9
33
2015
09
23
آنیمیسم و پیوند آن با ناتورالیسم در آثار صادق چوبک
105
126
FA
مریم
حیدری
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور
هانیه
غفاری کومله
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور
hani.ghafari68@gmail.com
زندگی بخشیدن به اشیاء، پدیدههای طبیعت، و مفاهیم انتزاعی را آنیمیسم میگویند که از طریق اعطای ویژگیهای فیزیکی یا روانشناختی حاصل میشود. بارزترین گونۀ آنیمیسم، انساندیسی است؛ اما مانندگی به حیوان یا گیاه و یا ساختن شکلوارههای ترکیبی نیز بخش عمدهای از آنیمیسم را به خود اختصاص میدهند.<em> صادق چوبک</em> (1295- 1377ش) از نویسندگان معاصر ادبیات فارسی است که به این مقوله توجّه شایانی نشان دادهاست. بررسیها نشان میدهند که آنیمیسم در آثار این نویسنده، از حد آرایهای ادبی فراتر رفته، زیرساختهای ناتورالیستی اندیشۀ مؤلف را بازگو میکنند. جبرگرایی، بیپردهگیهای اخلاقی، مذهبستیزی، بدبینی و سیاهاندیشی و عینتگرایی، ازجمله مؤلفههای ناتورالیسم هستند که چوبک آنها را با پیوندی ظریف با آنیمیسم، به تصویر میکشد. او در این مرحله متوقف نمیشود و با عدول از برخی از این اصول، نثری مخیّل و شاعرانه پدید میآورد.
آنیمیسم,صادق چوبک,ناتورالیسم
https://adab.guilan.ac.ir/article_1518.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_1518_1631d4da3d1398b0d0a5c65619ab4b13.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
9
33
2015
09
23
رستم، شخصیتی اسطورهای یا حماسی؟
127
161
FA
سعید
شهروئی
دانشجوی دکتری زبان و ادب فارسی دانشگاه بیرجند
s.shahrouei@birjand.ac.ir
دربارۀ جهانپهلوان <em>شاهنامه</em>، رستم، پژوهشهای بسیاری انجام گرفتهاست. برخی او را شخصیتی تاریخی، و گروهی شخصیتی اسطورهای به حساب آوردهاند. پژوهشگران دیگری خاستگاه راستین رستم را حماسه میدانند. بهمن سرکاراتی در جستاری با نام «رستم یک شخصیت تاریخی یا اسطورهای؟» پس از آوردن دیدگاه کسانی که تهمتن را شخصیتی تاریخی یا اسطورهای تصور کرده و او را با گندفر و گرشاسپ یکی میپندارند، انگارۀ هر دو گروه را ناپذیرفتنی میداند و چنین نتیجه میگیرد که رستم نه شخصیتی تاریخی است، و نه اسطورهای، بلکه خاستگاهی حماسی دارد. نگارنده در این جستار میکوشد به دو روش یا دلیل، احتمال اسطورهای بودن رستم را نشان دهد: نخست براساس شواهد و اسناد گوناگون، به نقد و تحلیل دیدگاه سرکاراتی و نارسایی دیدگاه او دربارۀ بیپیوندی رستم با گرشاسپ میپردازد، سپس با آوردن انگارۀ پیوند ایندرا و رستم، آن را بهعنوان دلیل دیگری برای اسطورهای بودن تهمتن مطرح میکند.
رستم,گرشاسپ,ایندرا,اسطوره,حماسه,تاریخ
https://adab.guilan.ac.ir/article_1519.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_1519_bc4f0162347e35a9dd24b324de786bea.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
9
33
2015
09
23
نقد تصحیح شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی
163
185
FA
آزاده
پوده
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
a.poudeh@gmail.com
حسین
آقاحسینی
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
h.aghahosaini@gmail.com
محسن
محمدی فشارکی
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان
fesharaki311311@yahoo.com
لازمة تحقیق و نقد آثار ادبی، در ابتدا در دسترس داشتن متنی منقح با کمترین ایراد است. مهمترین مرحلة تصحیح، انتخاب آگاهانة نسخ معتبر، مقابلة آنها با یکدیگر و درنهایت برگزیدن نسخة اساس است. آشنایی با سبک، زمان و زبان شاعر، تسلط همهجانبه بر متن و همچنین مراجعه به فرهنگها و تذکرهها و دقت مویشکافانه در این منابع در تصحیح نسخه امری مسلم و روشن است. شیرین و خسرو امیرخسرو دهلوی - بزرگترین شاعر فارسی زبان هند - دوبار در خارج از ایران در سالهای 1927 و 1961(م) تصحیح شدهاست که علاوه بر بهکارگیری شیوة کاملاً ذوقی و غیرعلمی در تصحیح، از هیچیک از 70 نسخة موجود در ایران نیز در این دو چاپ استفاده نشدهاست. در این نوشتار سعی شدهاست ضمن نشان دادن مراحل مختلف تصحیح علمی یک اثر، ضرورت و روش تصحیح مجدد <em>شیرین و خسرو</em> توسط نگارندگان و نقد تصحیحهای قبلی این منظومه نیز بررسی شود.
امیرخسرو دهلوی,شیرین و خسرو,تصحیح,نسخة خطی
https://adab.guilan.ac.ir/article_1508.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_1508_c463ed3ae7de9cab14ddb52b32656d79.pdf
دانشگاه گیلان
ادب پژوهی
1735-8027
1735-8020
9
33
2015
09
23
برای دریافت فایل pdf کامل این شماره اینجا را کلیک کنید.
1
185
FA
https://adab.guilan.ac.ir/article_1837.html
https://adab.guilan.ac.ir/article_1837_96628078772a24231636c3400238abd0.pdf